آنا دیلیم اولن دییر باشقا دیله دونن دییر

آز یاشا مرد یاشا اینسان یاشا

آنا دیلیم اولن دییر باشقا دیله دونن دییر

آز یاشا مرد یاشا اینسان یاشا

من تورکم،من آذربایجانلی یام ، من تیراختورچی یام

 

Traxtorchi.ir _ kurtoglu؛در دنیای فوتبالی امروز، و یا بهتر بگویم در استاندارد فوتبالی معاصر
مثلث بسیار مهمی برای موفقیت تیم وجود دارد که عبارتست از : هوادار – بازیکن – باشگاه که در این میان می توان هوادار را جزء ارکان اصلی این مثلث حساب نمود که بیشترین سیاست های باشگاه و بازیکن بر همین اساس پایه گذاری می شود.
اما دراین میان عوامل خارجی بسیاری نیز در موفقیت تیم نقش دارند که به نظر نگارنده، می توان با تقویت راس این مثلث، بسیاری از آن ها را مرتفع نمود. اکنون که به پایان فصل نزدیک می شویم و حدود 3 ماه برای شروع لیگ در سال جدید وقت داریم؛ بهتر است اندکی از مسائلی بنویسیم که حل شدن آن ها در میان هواداران می تواند تیم را در سال جدید با ساختار مستحکم تری روانه بازی هایی کند که تیم را به جایگاه شایسته و در خور نام آن برساند.


روی سخن نگارنده با هواداران واقعی است که تنها در روزهای سخت امتحان خود را پس نداده اند، بلکه در تمامی عرصه ها و صحنه ها، گویی با این هویت به دنیا آمده اند، بر شرف ستارخان صاحبند و سینه شان به وسعت سینه ی پهلوانان اوغوز است؛ شیرمردانی که نه تنها هرگز بر هویتشان قلم فراموشی نکشیده اند، بلکه در پست ترین نقاط دنیا نیز آن را با صدای بلند فریاد کشیده اند، دختران و زنانی که روی نگار را با منش پهلوانی شان سفید کرده اند و تئللی زری هایی که در سنگرهای مبارزه، اشک غیرت و حق شناسی سردار را در آورده اند؛ قصد داریم در همین جا، بر دستان گرم آن ها بوسه زنیم.
حیدربابا ایگیت امک ایتیرمز
عومور کئچر افسوس بره بیتیرمز

و بسیار نمک نشناس خواهیم بود اگر محبت های بی دریغ این عزیزان را سپاس نگفته باشیم.
اما چندین بازی است که تیم در تبریز نتیجه ای نگرفته است که شایسته ی این تماشاگران و بهتر بگوییم هواداران نبوده است. چنان که به خوبی برای همگان و به خصوص پس از اعلام بهترین های هفته و رد درخواست گسترش فولاد از کمیته ی استیناف روشن شده است، گویی همه کمر به قتل «فرهنگ هواداری هواداران نمونه» کرده اند. اما بیاییم اندکی واقع بینانه تر به قضایا بنگریم؛
هیچ می دانی، در هیچ جای ایران، هیچ کسی همانند ما بر هویتش تاکید ندارد، آیا تا کنون اندیشیده ای کجا به دنیا آمده ای!؟ و چرا همیشه وقتی نام آزربایجان بر زبان ها جاری می شود، ضربان قلبت تند می شود، خون در رگهایت می جهد و گرمای قلبت بر صورتت سایه می اندازد!؟

نگارنده ی مقاله به هیچ عنوان قصد ایراد اتهام باخت ها و عدم نتیجه گیری های خانگی در سال جدید را علیه هیچ کسی ندارد، تنها قصد قلم فرسایی تاکید بر نکاتی است که شاید تا کنون از دید همگان مستور مانده است؛
برای نمونه بازی با سپاهان را به یاد بیاوریم، ما 120 هزار نفر بودیم؛ واقعا آیا تا کنون با خود اندیشیده ایم که اگر هر کدام از ما با انرژی 1 دسی بل، نام تیممان را فریاد می زدیم؛ نیرویی معادل 120 هزار دسی بل برای تیراختور فریاد کشیده بود!؟
چرا بعد از تعریف هایی که از هواداران تیراختور می شود و یا پس از تحقیر استقلال در تهران، غرور بر همه غلبه کرد که ای دنیا ! بیایید و شاهد باشید، ما هم استقلال را بردیم ، هم پیروزی را!

پس بگذار برایت بگویم دوست عزیزم؛ فوتبال و زندگی عرصه ی جنگی است که استقامت بسیار می طلبد؛ شادی تا سرحد مرگ پس از برد و افسردگی و پژمردگی پس از باخت، جوانی و نیرویی را که می تواند در خدمت اهدافت باشد، را تباه می کند.
نگارنده ی مقاله، به هیچ عنوان قصد ندارد، نقش عوامل خارجی را در عدم نتیجه گیری های تیم های آزربایجانی و بگذارید بگوییم در موفقیت هر شخص آزربایجانی نادیده بگیرد، اما از یاد نبریم؛ مگر انتظار دیگری داشتیم!؟
مگر انتظار می رفت که فدراسیون برای بازی های تیم ما، از داوران درجه یک استفاده کند و یا بهتر بگوییم، از داورانی که شرف و انسانیت را فدای اهداف مشتی بیمار دل نمی کنند!؟
مگر انتظار داشتیم هر هفته در برنامه های تلویزیونیی همانطوری که معمولا رسم شده است که اعتراض تماشاگر را تا حد جنجال و عدم نتیجه گیری تیم را تا حد پشیمانی هواداران از ادامه ی رقابت ها تنزل می دهند، هر هفته از هواداران تیراختور که تنها نام تیم خود را فریاد کشیده اند؛ تقدیر شود!؟

بگذار به یاد حرف علامه جعفری بیفتیم که همیشه می گفت « خدایا قبل از این که چیزی به ما بدهی، ظرفیتش را به ما بده!»
آیا یا کنون اندیشیده ای اگر سردار و یارانش هم مانند ما می اندیشیدند که «ای خدا، چرا همه چیز ضد ماست، چرا استبداد این قدر به ما فشار می آورد و چرا حکومت حق ملت را نمی دهد، پس هر کاری بکنیم بی فایده است چرا که آنان این گونه خواسته اند و این تقدیر ماست» چه اتفاقی می افتاد!؟

حیدربابا یار و یولداش دوندولر
بیر بیر منی چؤلده قویوب چؤندولر


تنهایم نگذار، این حقیقت زندگی است دوست من، این حقیقت است که گاهی باید آسمان بر سرت خراب شود، تا قدر پاهایت را بدانی و بیاموزی که مردانه بر زمین فشار بیاوری تا آسمان دوباره عقب نشینی کند و قامت خم شده ات به بلندای آسمان افراشته شود.

آخی دونیا فیرلانیر

می دانم و همچون تو من هم ناراحتم، اما چنانچه یک عمر همه جا با افتخار گفته ام « من تورکم» ، اکنون هم می گویم «من تیراختورچی ام» « من آزربایجانلی یم»

با من بگو:

یاشاسین آزربایجان

حیاتین بیر آمانسیز قانونو واردیر
تعصوب سوز میللت گرک خوار اولسون
گونش سؤنمز
داغ اگیلمز
تیراختورچی دؤنمز


مشهد
گورداوغلو
26/2/90

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد